تواضع امام (ع)


منابع مقاله:
پیشوای سوم حضرت امام حسین (ع)، ص 23، هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق ؛

ابن اثیر در کتاب اسد الغابه می‏نویسد:
«کان الحسین رضی الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها (1) »
حسین (ع) بسیار روزه می‏گرفت و نماز می‏گذارد و به حج می‏رفت و صدقه می‏داد و همه‏ی کارهای پسندیده را انجام می‏داد.شخصیت حسین بن علی (ع) آنچنان بلند و دور از دسترس و پر شکوه بود که وقتی با برادرش امام مجتبی (ع)، پیاده به کعبه می‏رفتند، همه‏ی بزرگان و شخصیت‏های اسلامی باحترامشان از مرکب پیاده شده، همراه آنان راه پیمودند. (2)
احترامی که جامعه برای حسین (ع) قائل بود بدان جهت بود که او با مردم زندگی می‏کرد ـ از مردم و معاشرتشان کناره نمی‏جست ـ با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگرها از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.
و گرنه، او نه کاخ‏های مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی‏بستند و حرم رسول الله (ص) را برای او خلوت نمی‏کردند ...این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعی اوست، بخوانیم:
روزی از محلی عبور می‏فرمود، عده‏ای از فقرا بر عباهای پهن شده‏اشان نشسته بودند و نان پاره‏های خشکی می‏خوردند، امام حسین (ع) می‏گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت، نشست و تناول فرمود و آنگاه بیان داشت:
ان الله لا یحب المتکبرین. (3)
خداوند متکبران را دوست نمی‏دارد.
سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید.آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند، حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، (4) و بدین ترتیب پذیرایی گرمی از آنان به عمل آمد و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت.
شعیب بن عبد الرحمن خزاعی می‏گوید:
چون حسین بن علی (ع) به شهادت رسید، بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند علتش را از امام زین العابدین (ع) پرسیدند، فرمود: این پینه‏ها اثر کیسه‏های غذایی است که پدرم شبها به دوش می‏کشید و به خانه‏ی زنهای شوهر مرده و کودکان یتیم و فقرا می‏رسانید. (5)
شدت علاقه امام حسین (ع) را به دفاع از مظلوم و حمایت‏از ستم دیدگان می‏توان در داستان ارینب و همسرش عبد الله بن سلام دریافت، که اجمال و فشرده‏اش را در اینجا متذکر می‏شویم :
یزید به زمان ولایت عهدی، با اینکه همه نوع وسائل شهوترانی و کام جوئی و کامروایی از قبیل پول، مقام، کنیزان رقاصه و...در اختیار داشت چشم ناپاک و هرزه‏اش را به بانوی شوهردار عفیفی دوخته بود.
پدرش معاویه به جای اینکه در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده‏ای نشان دهد، با حیله‏گری و دروغ پردازی و فریبکاری، مقدماتی فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه‏ی شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده‏ی پسرش یزید بکشاند.حسین بن علی (ع) از قضیه با خبر شد در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه‏ی شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکی از قوانین اسلام، زن را به شوهرش عبد الله بن سلام باز گرداند و دست تعدی و تجاوز یزید را از خانواده‏ی مسلمان و پاکیزه‏یی قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهی‏اش را نمایان و علاقمندی خود را به حفظ نوامیس جامعه‏ی مسلمان ابراز داشت و این رفتار داستانی شد که در مفاخر آل علی (ع) و دنائت و ستمگری بنی امیه، برای همیشه در تاریخ به یادگار ماند. (6)
علائلی در کتاب «سمو المعنی» می‏نویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگی برخورد می‏کنیم که هر کدام در جبهه و جهتی عظمت و بزرگی خویش را جهانگیر ساخته‏اند یکی در شجاعت، دیگری در زهد، آن دیگر در سخاوت، و...اما شکوه و بزرگی امام حسین (ع) حجم عظیمی است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کننده‏ی یک عظمت فراز تاریخ است، گویا او جامع همه‏ی والایی‏ها و فرازمندی‏هاست. (7)
آری مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است، مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی (ع) است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (ع) است، چگونه نمونه‏ی برتر و والای عظمت انسان و نشانه‏ی آشکار فضیلت‏های خدایی نباشد.
درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم.
امام حسین (ع) و حکایت زیستنش و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه‏ی یک بزرگ مرد تاریخ را برای ما مجسم می‏سازد، بلکه او با همه‏ی خویشتن، آیینه‏ی تمام نمای فضیلت‏ها، بزرگ منشی‏ها، فداکاریها، جان بازی‏ها، خداخواهی‏ها و خدا جویی‏ها می‏باشد، او به تنهایی می‏تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد.
بودن و رفتنش، معنویت و فضیلت‏های انسان را ارجمندنمود.
پی‏نوشتها:
1 ـ اسد الغابه ج 2 ص .20
2 ـ ذکری الحسین ج 1 ص 152 به نقل از ریاض الجنان چاپ بمبئی ص 241 ـ انساب الاشراف.
3 ـ سوره‏ی نحل آیه‏ی .22
4 ـ تفسیر عیاشی ج 2 ص .257
5 ـ مناقب ج 2 ص .222
6 ـ الامامة و السیاسه ج 1 ص 253 به بعد.
7 ـ از کتاب سمو المعنی ص 104 به بعد نقل به معنی شده است.

0 نظرات: