معیارهای عزت اندیشه امام حسین علیهالسلام
Posted On ۱۳۸۷ آذر ۱۳, چهارشنبه at در ۲۱:۲۶ by نویسنده
منابع مقاله:
مجله مشکوة، شماره 76و77، سید محمّد مرتضوی؛
عزت و ذلت دو واژه متضاد هستند. انسانها از واژه عزت و مفهوم آن لذت میبرند و آرزو دارند در خانواده، جامعه، دنیا و ... عزیز باشند و در برابر، با شنیدن واژه ذلت و پی بردن به مفهوم آن، از اینکه روزی به چنین سرنوشتی گرفتار شوند احساس وحشت میکنند. با این حال در مواردی چنین به نظر میرسد که عدهای در تعیین مصداق عزت و ذلت دچار اشتباه میشوند، معیارهایی را به عنوان معیار عزت در نظر میگیرند و برای به دست آوردن آنها در زندگی تلاش فراوانی میکنند، ولی پس از دستیابی به این معیارها باز هم احساس عزت نمیکنند و خود را عزیز نمیدانند، بلکه احساس ذلت و سرشکستگی از احساس عزت و سربلندی در آنان بیشتر است. این مسئله از نوع جهانبینی و شاکله انسانها و چگونگی ارزشگذاری آنان نسبت به انسانها، پدیدهها و اشیاء سرچشمه گرفته است و تا شاکله ایشان تغییر نیابد، این سرخوردگیها در زندگی آنان وجود خواهد داشت.
این مقاله درصدد است با بحث و بررسی و کاوش در روایاتی که از سالار شهیدان و سرور آزادگان امام حسین علیهالسلام رسیده است، به بررسی معیارها و شاخصههای عزت از دیدگاه ایشان در حوزه فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد بپردازد.
معنا و ارزش عزت
عزت حالتی روحی در انسان است که مانع شکست خوردن وی میشود.(1) به عبارتی دیگر به معنای برتری و شکستناپذیری است.(2)
بدینسان در واژه عزت، غلبه و برتری نهفته است. حال اگر این عزت بالاصاله باشد، چنان که در خداوند است، قدرت بلامنازع خواهد بود و اولیای الهی به میزان ارتباطشان با خداوند از این قدرت برخوردار میباشند.
واژه عزت و عزیز در قرآن بیش از 112 مورد به کار رفته است، ولی خداوند به صراحت اعلام میفرماید که «فانّ العزة للّه جمیعا»(نساء/139)؛ بدون تردید تمام عزت نزد خداوند است، اگر دیگران از این نعمت برخوردار میباشند به دلیل ارتباط با خداوند است.
لذا امام حسین علیهالسلام عزت را تنها در پیوند با خداوند میبیند. به بعضی از بخشهای دعای مشهور عرفه توجه کنید:
«انت الذی اعززت»؛(3) ای خدای من، این تویی که عزت دادهای.
«و ذلیلاً فاعزّنی»؛(4) این خداست که منِ ذلیل را عزیز کرده است.
«فاولیائه بعزّته یعتزّون»؛(5) اولیای خداوند از عزت او طلب عزت میکنند.
عزت در اندیشه امام حسین علیهالسلام هدفی است که دستیابی به آن، ارزش جان نثاری و کشته شدن در راه آن را دارد. وی میفرماید:
«لیس شأنی شأن من یخاف الموت. ما اهون الموت علی سبیل نیل العزّ و احیاء الحقّ، لیس الموت فی سبیل العزّ الاّ حیاة خالدة و لیست الحیاة مع الذلّ الاّ الموت الذی لا حیاة معه.»(6)
شأن و منزلت من، شأن و منزلت کسی نیست که از مرگ بترسد. چقدر آسان است مرگ برای رسیدن به عزت و زنده کردن حق. مرگ در راه رسیدن به عزت نیست، جز زندگی ابدی و زندگی با ذلت چیزی نیست جز مرگ تدریجی.
امام حسین علیهالسلام در سخن دیگری سرمایهگذاری برای رسیدن به عزت را چنین وصف میکند:
«موت فی عزّ خیر من حیاة فی ذلّ.»(7)
مرگ در راه رسیدن به عزت از زندگی با ذلت بهتر است.
معیارهای عزت حسینی در حوزههای گوناگون
1ـ عزت فرهنگی
جامعه اسلامی، جامعهای است که براساس یک سلسله افکار و اندیشههای دینی برخاسته از اعتقاد به توحید در همه ابعاد آن شکل بگیرد و در مقام رفتار، ملتزم به یک سلسله ارزشها و اصول باشد که لازمه آن سلسله عقاید و باورها میباشد. بیشترین وجه تمایز یک جامعه دینی با جامعه غیردینی در آداب، رسوم، سلوک و رفتار افراد جامعه با خود و دیگران و در یک جمله در فرهنگ آن میباشد، به طوری که اگر فرهنگ دینی از جامعهای رخت بربندد و به جای آن در رفتار مردم فرهنگ غیردینی حاکم باشد نمیتوان آن جامعه را دینی شمرد؛ گرچه همه آن افراد خود را دیندار بپندارند.
پایبندی به فرهنگ دینی یا استحاله فرهنگی مسئله عصر امام حسین علیهالسلام یا مسئله امروز و فردای جامعه ما نیست، بلکه درگیری اساسی میان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و مخالفان آن حضرت نیز در این گونه مسائل بود.
1-1ـ حمایت از دین
براساس آیات و روایات هر مسلمانی موظف است در مقام اندیشه و عمل به دستورات دین و سنت رسولخدا صلیاللهعلیهوآله پایبند باشد و تمام تلاش خود را برای ترویج و گسترش این اندیشه به کار گیرد، چرا که رواج دین و پایبندی به آن یکی از شاخصههای اصلی تمایز جامعه دینی است، چنان که امامحسین علیهالسلام حمایت از دین را یک وظیفه و مایه عزت مسلمانان میداند. به کلام سیدالشهدا در آخرین ساعات زندگی حضرتش در این جهان توجه کنید:
«این رسول خداست - که درود خدا بر او و خاندان او باد - و این شهیدان راه خدایند که منتظر آمدن شمایند و آمدن شما را به یکدیگر بشارت میدهند. بنابر این از دین خدا و دین پیامبرش دفاع کنید.»(8)
حمایت از دین، نخست پذیرش آن در مقام اندیشه و پایبندی به آن در مقام گفتار و رفتار میباشد و در مرحله بعد تبلیغ و ترویج اندیشههای دینی و در حوزه سیاسی تلاش برای استقرار حاکمیت قوانین دینی در ساختار اداری و قانونگذاری و قضایی است.
2-1ـ حمایت از اهل بیت علیهمالسلام
براساس حدیث ثقلین و روایات دیگر، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برای هدایت خلق به سوی خدا بعد از خودش به دستور خداوند، کتاب خدا و اهل بیت خود را به عنوان مفسران وحی الهی که علم آن را از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به ارث بردهاند، به عنوان امانت در بین امت نهاده است و خداوند در قرآن، محبت خاندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به عنوان پاداش رسالت آن حضرت میداند و میگوید:
«قل لا اسئلکم علیه اجرا الاّ المودّة فی القربی» (شوری/23)
بگو من در ازای رسالتم پاداشی جز محبت خویشاوندان از شما طلب نمیکنم.
در روایات فراوانی که از طریق شیعه و سنی نقل شده محبت به خاندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و دفاع از آنان و تلاش برای رفع مشکلات آنان مورد تأکید قرار گرفته است که به عنوان نمونه به یک روایت اشاره میکنیم:
«پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: در قیامت برای چهار گروه شفاعت میکنم: کسی که فرزندانم را احترام کند. کسی که خواستههای آنان را برآورد. کسی که هنگام نیاز آنان برای رفع نیازشان تلاش کند و کسی که آنان را دوست داشته باشد و این دوستی را با قلب و زبان ابراز کند.»(9)
امام حسین علیهالسلام درباره این شاخصه عزت در روز عاشورا در آن شرایط دشوار که هیچ امیدی به شکست نظامی دشمن وجود نداشت، به یاران و اصحاب خود فرمود: «ذبوا عن حرم الرسول»؛(10) از خاندان پیامبرتان دفاع کنید.
عاشورائیان در عاشورا از حرم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دفاع کردند و زینبیان امروز باید از مکتب اهل بیت علیهمالسلام دفاع کنند و امیدواریم که آخرین بازمانده خاندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حضرت مهدی علیهالسلام و عجل الله فرجه قیام جهانی خود را آغاز کند تا عاشقان اهل بیت علیهمالسلام در کنار حضرتش به دفاع از او و اندیشههای الهیاش بپردازند و به این وظیفه خود نیز جامه عمل پوشند.
3-1ـ زنده کردن کتاب خدا
قرآن کتابی است که برای هدایت جامعه بشری به سوی خداوند نازل شده است. گرچه خواندن قرآن با تدبر وظیفه هر مسلمانی است، ولی صرف خواندن آن زنده کردن آن نیست. زنده کردن قرآن این است که حاکمیت در جامعه اسلامی از آنِ قرآن باشد، به طوری که اگر مسلمانان به وظایف فردی خود عمل کنند، ولی حاکمیت سیاسی در اختیار قرآن نباشد و قرآن در ساختار قانونگذاری و اداری و قضایی کشور نقشی نداشته باشد، از منظر امام حسین علیهالسلام در چنین جامعهای قرآن مرده است و باید برای زنده کردن آن تلاش کرد، چه اینکه عزت مسلمانان در زنده نگهداشتن قرآن است.
4-1ـ زنده کردن سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله یعنی مجموعه گفتار، رفتار و کردار و تاییدات آن حضرت برای مسلمانان لازم الاتباع است و مسلمانان موظفند ضمن پایبندی به سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در همه ابعاد آن را زنده کنند. در نگاه امامحسین علیهالسلام در جامعه اسلامی اگر مسلمانان در حوزه وظایف فردی به سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عمل کنند، ولی در حوزه سیاسی حاکمیت در اختیار پیروان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نباشد و در آن عرصه به سنت نبوی عمل نشود، در این جامعه سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مرده است و باید برای زنده کردن آن تلاش کرد.
در عصر امام حسین علیهالسلام شاید بیشتر مسلمانان در حوزه فردی به کتاب و سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عمل میکردند، ولی بیگمان حاکمیت سیاسی در اختیار حاکمان بنیامیه بود؛ حاکمانی که ساختار سیاسی کشور را از فرهنگ دینی و کتاب خدا و سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بیگانه کرده بودند. در چنین جامعهای امام حسین علیهالسلام برای زنده کردن کتاب خدا و سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله قیام میکند و از مردم میخواهد که در این زمینه او را یاری کنند تا بتواند جامعه را به راه راست رهنمون سازد. در این زمینه به یکی از نامههایی که حضرتش به سران بصره نوشته است توجه کنید:
«این نامهام را برایتان فرستادم. من شما را به کتاب خدا و سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دعوت میکنم. بدون تردید سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مرده است؛ بنابر این اگر به پیامم پاسخ مثبت دهید و از دستوراتم اطاعت کنید شما را به سوی سعادت و خوشبختی هدایت میکنم.»(11)
5-1ـ نابودی بدعتها
همان طور که پیشتر بیان شد، ویژگی مهم جامعه اسلامی رواج نشانههای دین در همه ابعاد جامعه است. در فرهنگ دینی به افرادی که با پوشش دین، برای نابودی دین تلاش میکنند منافق گفته میشود و اندیشههای آنان را که به نام دین در جامعه منتشر میکنند، ولی این اندیشهها مبنای دینی ندارد بدعت مینامند.
امام حسین علیهالسلام نابودی بدعتها را وظیفه مسلمانی و یکی از شاخصههای عزت فرهنگی میداند و از همه میخواهد که او را برای نابودی بدعتها یاری کنند. او در یکی از نامههایی که برای سران بصره نوشت و از آنان خواست که او را در این قیام یاری کنند میفرماید:
«اما بعد، فانّی ادعوکم الی احیاء معالم الحقّ و اماتة البدع، فان تجیبوا تهتدوا سبل الرشاد.»(12)
بعد از سلام، همانا من شما را به زنده کردن نشانههای حق و میراندن بدعتها دعوت میکنم. بنابر این اگر به پیام من پاسخ مثبت دهید به سعادت و خوشبختی رهنمون خواهید شد.
2- عزت اجتماعی
در اندیشه دینی انسان نمیتواند نسبت به جامعه و تحولات آن بیتفاوت باشد؛ زیرا این تحولات گذشته از تأثیر آن در زندگی اجتماعی انسان به طور غیرمستقیم در زندگی فردی انسان هم تأثیر میگذارد. براین اساس عزت اجتماعی مسلمانان سبب عزت فردی آنان نیز میگردد، همان طور که ذلت اجتماعی آنان به ذلت فردی ایشان میانجامد. زندگی اجتماعی انسان از محیط خانواده آغاز میشود و تا سطح بینالمللی قابل گسترش میباشد.
1-2ـ صداقت
روابط انسان با دیگران چه گفتاری و چه رفتاری میتواند صادقانه یا غیرصادقانه باشد، ولی یک زندگی اجتماعی در صورتی سالم خواهد بود که روابط افراد آن براساس صداقت استوار باشد. دروغگویی گذشته از گناه بودن و تأثیر منفی که در روحیات و زندگی دنیوی و اخروی شخص دروغگو دارد، زندگی اجتماعی دیگران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و منافع جامعه و افراد را تهدید کرده، امنیت اجتماعی را به خطر میاندازد. امام حسین علیهالسلام در گفتاری صداقت را عزت میداند و میفرماید: «الصدق عزّ والکذب عجز»؛(13) صداقت عزت است و دروغگویی ناتوانی و شکست.
2-2ـ اصلاح اجتماعی
اصلاح انحرافات اجتماعی موجب عزت اجتماعی میگردد و باید مورد توجه همه باشد، زیرا سلامت هر جامعهای همانند یک موجود زنده از سوی اموری مورد تهدید قرار گیرد و اگر این پدیدهها اصلاح نشوند رفتهرفته فساد طوری دامنگیر جامعه میشود که اصلاح کردن آن جز با یک انقلاب همگانی امکانپذیر نیست. در عصر امام حسین علیهالسلام فساد سیاسی به حدی رسیده بود که با اقدام فردی قابل اصلاح نبود و به یک حرکت و قیام عمومی نیازمند بود، چنان که امام هدف از قیام خود را چنین بیان میکند:
«انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدّی و شیعة ابی علی بن ابیطالب.»(14)
تنها برای تقاضای اصلاح در بین امت جدم و شیعیان پدرم علی بن ابی طالب علیهالسلام قیام کردهام.
3-2ـ رفع نیاز نیازمندان
یکی از شاخصههای عزت در نگاه امام حسین علیهالسلام این است که امکانات جامعه در اختیار همه باشد. امام حسین علیهالسلام در خطبهای که به خطبه امر به معروف و نهی از منکر شهرت یافته و مخاطب آن حضرت در آن خطبه بیشتر شخصیتهای اجتماعی و دانشمندان میباشند حضرت آنان را مورد سرزنش قرار داده است، در بخشی از آن خطبه میفرماید:
«نابینایان، ناشنوایان و از کارافتادگان در همه شهرها بدون سرپرست شدهاند، کسی به آنان رحم نمیکند و مورد توجه قرار نمیدهد و شما نیز به اندازهای که مسئولیت دارید عمل نمیکنید و از آنان که کاری میکنند نیز حمایت نمیکنید و با سازش کردن با ستمگران و مسامحه امنیت خود را تأمین کردهاید، در حالی که همه اینها وظایفی است که خداوند به آنها دستور داده که به صورت فردی و جمعی به آن عمل کنید و شما از آن غافلید.»(15)
4-2ـ نظارت همگانی
هر کاری برای به ثمر رسیدن نیازمند به نظارت میباشد؛ چه از درون و چه از بیرون. در جامعه به دلیل گستردگی و پراکندگی نمیتوان به نظارت از درون اکتفا کرد؛ زیرا عدهای نمیخواهند به حق خود قانع باشند و به قوانین تن دهند؛ از این رو نظارت از بیرون بایسته است. همچنین با توجه به دو نکتهای که گفته شد نمیتوان این نظارت را وظیفه عدهای خاص دانست، بلکه باید همگانی باشد و این نظارت همگانی همان «امر به معروف و نهی از منکر» میباشد که در اسلام به آن دستور داده شده است. امام حسین علیهالسلام نیز یکی از شاخصهای عزت اجتماعی را اجرای امر به معروف و نهی از منکر میداند. به این کلام توجه کنید:
«خداوند امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان یک واجب آغاز کرد؛ زیرا میدانست که اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه صورت پذیرد و نهادینه شود، همه واجبات اجتماعی اعم از دستورات آسان و دشوار نهادینه میشود؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر، تبلیغ و دعوت به اسلام، بازگرداندن حقوق پایمال شده، مبارزه با ستمگران، تقسیم امکانات عمومی و دولتی، گرفتن مالیاتها از صاحبان آن و مصرف کردن در موارد آن را شامل میشود.»(16)
5-2ـ اجرای حدود
همچنین اگر در جامعهای حدود الهی اجرا نگردد یا کیفر تنها درباره ضعیفان اجرا شود و قدرتمندان به شیوههای مختلف برای خود مصونیت ایجاد کنند، در این صورت اعتماد مردم به دستگاه قضایی و اجرایی سلب شده همه تلاش میکنند با وابستگی به مراکز قدرت برای خود حاشیه امنیتی ایجاد کنند. جامعهای که ضعیفان نتوانند حق خود را بستانند جامعهای ذلیل است نه عزیز. جامعهای در نگاه امام حسین علیهالسلام عزیز است که اوّلاً حدود الهی در آن اجرا شود و ثانیا نسبت به همه اجرا شود نه آنکه حاکمان به دلخواه خود عمل کنند و مردم نیز در برابر قانونشکنی حاکمان بیتفاوت باشند. به کلام امام حسین علیهالسلام در این باره توجه کنید:
«ای مردم! رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرموده است: کسی که ببیند زمامدار ستمگری را که محرمات الهی را حلال میشمارد و پیمان خدا را میشکند و با سنت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مخالفت میورزد و رفتارش با بندگان خداوند براساس ظلم و گناه میباشد و برای تغییر روش چنین زمامدار ستمگری با گفتار یا رفتار اقدام نکند، شایسته است که خداوند او را به همان جایی ببرد که آن ستمگر را میبرد.
آگاه باشید کارگزاران حکومت (بنیامیه) پیروی از شیطان را سرلوحه کار خود قرار دادهاند و پیروی کردن از احکام خداوند را ترک کردهاند، فساد را در جامعه علنی کرده رواج میدهند و حدود و مقررات دین را اجرا نمیکنند، امکانات عمومی را به خود اختصاص داده، حرام خداوند را حلال و حلال خدا را حرام نمودهاند و من از هر کس شایستهترم که وضع موجود را تغییر دهم.»(17)
3ـ عزت سیاسی
تأثیر حاکمیت سیاسی جامعه بر زندگی شخصی و اجتماعی افراد انکار شدنی نیست. بنابر این حاکمیت سیاسی در اختیار هر گروهی قرار گیرد افکار و اندیشههای آن گروه در جامعه رواج پیدا میکند و به طور غیرمستقیم افراد را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو به دست آوردن عزت سیاسی یا حفظ و نگهداری آن در اندیشه امام حسین علیهالسلام شاخصههایی دارد که اکنون به بررسی آنها میپردازیم:
1-3ـ صبر و مقاومت
کار و تلاش در هر زمینهای بدون تحمل مشکلات آن به نتیجه نمیرسد، به ویژه اگر کاری منافع عدهای را تهدید کند مشکلات آن بیشتر خواهد بود. در قلمرو سیاست، به دلیل تضاد منافع افراد و گروهها و جاذبههای قدرت و حکومت، مشکلات بیشتر است؛ در نتیجه به ثمر رساندن کار و آفرینش عزت و افتخار نیازمند صبر و مقاومت است و باید هزینه آن را پرداخت. عدهای به اشتباه تصور میکنند که چون برای خدا کار میکنند باید مشکلات کار از کانالهای غیرعادی حل شود و نباید برای کار هزینه پرداخت کنند، در حالی که سیدالشهدا برای بازگرداندن افتخار و عزت اسلام و مسلمانان حاضر شد سنگینترین هزینه را در روز عاشورا بپردازد و پیامدهای آن را که اسارت خاندان رسالت بود به عنوان هزینه سنگین به دست آوردن عزت بپذیرد. امام حسین علیهالسلام در خطابه مشهورش نسبت به دانشمندان اسلامی این شاخصه عزت را چنین بیان میفرماید:
«اگر بر مشکلات صبر میکردید و هزینه کار برای خدا را پرداخت میکردید کارهای الهی در اختیار شما قرار میگرفت و اجرای آنها در اختیار شما بود و حل و فصل آنها با شما بود.»(18)
2-3ـ وحدت و همبستگی
انسان در انجام هر کاری نیازمند به انگیزه است و در کارهای جمعی هر چه انگیزهها به هم نزدیکتر باشد وحدت بیشتری ایجاد خواهد شد و با وجود وحدت هم مشکلات کار کمتر خواهد شد و هم موانع زودتر برطرف میشود. یکی از شاخصههای عزت سیاسی وحدت نیروهاست، به ویژه که دشمن نیز تمام تلاش خود را به کار خواهد گرفت که وحدت نیروها را بشکند تا به اهداف خود برسد. امامحسین علیهالسلام در یک تحلیل، حاکمیت سیاسی بنیامیه در سرکوب نیروهای وفادار به اسلام را معلول تفرقه میداند و در خطابه مشهورش به دانشمندان اسلامی و شخصیتهای سیاسی چنین میفرماید:
«مجاری امور باید به دست دانشمندان به احکام الهی باشد که امین خدا بر حلال و حرام او هستند، ولی شما این جایگاه را از دست دادهاید و این بدین سبب است که از حق جدا گشتهاید و وحدت شما شکسته شده است.»(19)
3-3ـ عدم دلبستگی به دنیا
محبت و دلبستگی به چیزی دو اثر منفی در روح انسان برجای میگذارد: اول آنکه مانع از آن میشود که انسان زشتیهای آن چیز را درک کند و دیگر اینکه زیباییهای آن را بیشتر از آنچه هست میبیند.
وابستگی از هر نوع آن عزت انسان را از بین میبرد و انسان را به ذلت میکشاند. هر چه وابستگی انسان بیشتر باشد ذلت او نیز افزونتر خواهد بود. در عرصه سیاست اولین شرط مبارزه آمادگی برای هزینه کردن جان خود میباشد و کسانی که در مبارزات سیاسی این آمادگی را ندارند به طور قطع شکست خواهند خورد و عزت خود را از دست خواهند داد. عشق به ماندن در دنیا و زیبا دیدن دنیا بیش از آنچه هست، باعث ذلت انسان در قلمرو سیاست میشود. امام حسین علیهالسلام در تحلیلی در خطابه مشهورش خطاب به دانشمندان اسلامی عامل ذلت آنان را عشق به ماندن در دنیا و زیباتر دیدن دنیا میداند. به این کلام توجه کنید:(20)
«علت مسلط شدن بنیامیه بر امور جهان اسلام فرار شما از مرگ و شیفته شدن شما به زندگی است که به طور قطع باید روزی آن را رها کنید.»(21)
4-3ـ تسلیم نشدن در برابر قدرتها
از ویژگیهای مهم سیاست و مسائل سیاسی تغییر سریع شرایط و پیرو آن، دگرگونی پرشتاب موضوعات سیاسی و موضعگیری در برابر آنهاست، به طوری که گاه در کمتر از یک روز به دلیل دخالت عوامل پیشبینی نشده و غیرقابل کنترل، شرایط تا 180 درجه دگرگون شده، مبارزان سیاسی را با بحران تصمیمگیری روبهرو میکند. در چنین شرایطی بسیاری از مبارزان نیز متناسب با دگرگونی شرایط تغییر موضع داده، آن را درایت و هوشمندی سیاسی قلمداد میکنند بدون اینکه توجه داشته باشند این عقب نشینی از اصول میباشد. یکی از شاخصههای عزت سیاسی در نگاه امامحسین علیهالسلام این است که هر چند شرایط سیاسی علیه انسان تغییر کند، انسان مسلمان باید پایبند به اصول مانده، نشان دهد که حاضر است هزینه سنگین آن را که فدا کردن جان باشد نیز بپردازد. در روز عاشورا در آخرین لحظات زندگی که امام اصحاب، یاران و فرزندان خود را در راه اعتلای اسلام و عزت مسلمانان هزینه کرده بود و مشغول اتمام حجت با آن مردم سیاسی کار بود و تغییر موضع و عقبنشینی آنان از اصول را به آنان گوشزد میکرد، فرمود: «لا واللّه لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل»؛(22) هرگز، سوگند به خدا با ذلت و خواری با آنان ملاقات نخواهم کرد.
5-3ـ حضور در همه صحنهها
مسلمان باید تلاش در عرصه سیاست را برای حاکمیت دین و اجرای احکام آن و گسترش عدالت و از بین بردن مظاهر فساد و ... تکلیف خود بداند و همان طور که در حوزه عبادات خود را مکلف میداند در این عرصه نیز خود را مکلف بداند و در هر شرایطی متناسب با آنان شرایط موضعگیری کند و تکلیف خود را انجام دهد و این یکی از شاخصههای عزت است.
مطالعه زندگی امام حسین علیهالسلام از روزی که نوجوانی بود در عصر خلیفه دوم تا پایان عمر شریفش این مسئله را به خوبی به اثبات میرساند، چنان که دهها سند تاریخی گویای این مهم است:
روزی خلیفه دوم در سخنرانی خود گفت: من سزاوارترین مردم برای حاکمیت بر مسلمانان هستم؟!
امام حسین علیهالسلام که در آن دوران نوجوانی بود در برابر سخنرانی خلیفه زبان به اعتراض گشود و سخنرانی او را قطع کرد و به مناظرهای تبدیل شد که مایه شرمساری خلیفه گشت، که مشروح آن را باید در منابع تاریخی و حدیثی مطالعه کرد.(23)
در نامههای اعترض آمیز امام به معاویه این گونه موضعگیریها فراوان است.
امام حسین علیهالسلام یکی از شاخصههای عزت سیاسی را حضور در همه صحنهها میدانست و خود نیز در بحرانیترین شرایط یعنی ظهر عاشورا حاضر نشد از اصول خود عقبنشینی کند و در پاسخ قیس بن اشعث که از او خواست در برابر حکومت بنیامیه تسلیم شود و صحنه سیاست را ترک کند فرمود: «لا والله ... لا افرّ فرار العبید»؛(24) هرگز به خدا سوگند... همانند بردگان نخواهم گریخت.
4ـ عزت اقتصادی
در اندیشه دینی اقتصاد اصل و معیار ارزشگذاری بقیه امور نیست، ولی تأثیر مثبت یا منفی آن را در همه ابعاد زندگی نمیتوان نادیده گرفت. دیدگاه افراد درباره گستره فعالیت اقتصادی و چند و چون آن و ارزش داوری نسبت به آن متفاوت است، ولی در اندیشه امام حسین علیهالسلام تلاش انسان باید به اندازهای باشد که از این جهت به دیگران نیازمند نباشد، به طوری که برای تأمین نیازهای اولیه زندگی دست نیاز به سوی دیگران دراز کند. شخصی از امام حسین علیهالسلام پرسید: عزت انسان در چیست؟ امام فرمود: «استغناوه عن الناس»؛(25) اینکه نیازمند به مردم نباشد.
در نگاه امام حسین علیهالسلام آبروی مسلمان ارزشمندتر از آن است که به آسانی از دست برود. در این زمینه به برخورد امام حسین علیهالسلام با یک نیازمند توجه کنید:
«مردی از انصار برای خواستهای نزد امام حسین علیهالسلام آمد و قبل از آنکه خواستهاش را بیان کند امام علیهالسلام فرمود: ای برادر انصاری آبرویت را از خواستنِ رو در رو نگه دار و خواستهات را در نامهای بنویس، ان شاءالله آنچه تو را شاد کند انجام میدهم.
مرد انصاری در نامه نوشت: ای ابا عبدالله علیهالسلام فلانی 500 اشرفی از من طلب دارد و برای دریافت آن پافشاری میکند. با او صحبت کن که به من مهلتی دهد. امام علیهالسلام پس از خواندن نامه وارد منزل شد و با کیسهای که 1000 اشرفی در آن بود بازگشت و به مرد انصاری داد و فرمود: با پانصد دینار بدهی خود را بپرداز و پانصد دینار دیگر را در اداره زندگی مصرف کن. توجه داشته باش، نیازت را جز برای سه نفر بیان نکن! مرد دیندار، یا صاحب مروت و مردانگی، یا صاحب شرافت. اما دیندار به سبب دینش حاجتت را برآورده میسازد و صاحب مروت از مردانگی خود شرم میکند و صاحب شرافت نیز میداند که تو با این کار آبروی خود را فروختهای و آبرویت را حفظ میکند و بدون برآوردن نیازت تو را رد نمیکند.(26)
منابع و مآخذ
1- قرآن کریم.
2- نهجالبلاغه، تصحیح و تحقیق صبحی الصالح، قم، انتشارات دارالهجرة.
3- ابوالفضل جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه.
4- الامام ابوجعفر محمد بن جریر الطبری، تاریخ الطبری المعروف بتاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
5- ابوالقاسم الحسین بن محمد المعروف بالراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق محمد سید گیلانی، تهران، المکتبة المرتضویه.
6- ابن شعبه حرانی، تحف العقول، مترجَم، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
7- احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی، الاحتجاج، قم، کتابفروشی مصطفوی.
8- العلامة محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
9- عمادالدین ابی جعفر محمد بن ابی القاسم الطبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، تحقیق جواد القیومی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
10- احمد فرزانه، نهج الشهادة، قم، مؤسسه نشر و فرهنگ اهل البیت (ع)، 1403ق.
11- صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، چاپ دوم: تهران، مکتبة الصدر.
12- احمد صابری، ادب الحسین و حماسته، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1415ق.
13- فاضل دربندی، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، قم، دار ذوالقربی، 1420 ق.
1ـ مفردات راغب، ص 333.
2ـ لسان العرب، ج 5، ص 374.
3ـ دعای عرفه.
4ـ همان.
5ـ همان.
6ـ نهجالشهادة، ص 225؛ ادب الحسین و حماسته، ص 169.
7ـ نهجالشهادة، ص 332؛ بحارالانوار، ج 44، ص 192.
8ـ نهج الشهادة، ص 148؛ اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات؛ ج 2 ص 266؛ ادب الحسین و حماسته، ص 170.
9 - بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص 70.
10ـ نهجالشهادة، ص 148؛ اسرارالشهادات، ج 2، ص 266.
11ـ بحارالانوار، ج 44، ص 340؛ نهجالشهادة، ص 280؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 266.
12ـ نهجالشهادة، ص 276.
13ـ همان، ص 377.
14ـ مقتل خوارزمی، ج 2، ص 188؛ نهج الشهادة، ص 269.
15ـ تحف العقول، ص 242.
16ـ تحف العقول، ص 241؛ نهجالشهادة، ص 118.
17ـ تاریخ طبری، ج 4، ص 304.
18ـ تحف العقول، ص 242.
19ـ تحف العقول، ص 242.
20ـ همان.
21ـ همان.
22 - نهج الشهادة، ص 184؛ بحارالانوار، ج 44، ص 191.
23ـ احتجاج طبرسی، ج 2، ص 13.
24ـ بحارالانوار، ج 44، ص 191.
25ـ نهجالشهادة، ص 382؛ منتخب الاثر، باب 8، ص 122.
26 ـ تحف العقول، ص 251.
