لحظه وصال
Posted On ۱۳۸۷ آذر ۱۳, چهارشنبه at در ۱:۴۳ by نویسندهمنابع مقاله:
مجموعه آثار ج 17 ، مطهری، مرتضی؛
در روز عاشورا حسین علیه السلام حد آخر مقاومت را هم میکند.دیگر وقتی است که به کلی توانایی از بدنش سلب شده است.یکی از تیر اندازان ستمکار،تیر زهر آلودی را به کمان میکند و به سوی ابا عبد الله میاندازد که در سینه ابا عبد الله مینشیند و آقا دیگر بی اختیار روی زمین میافتد.چه میگوید؟آیا در این لحظه تن به ذلت میدهد؟آیا خواهش و تمنا میکند؟نه،بلکه بعد از گذشت این دوره جنگیدن رویش را به سوی همان قبلهای که از آن هرگز منحرف نشده است میکند و میفرماید:
«رضا بقضائک و تسلیما لامرک و لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین» (1).
این استحماسه الهی، این استحماسه انسانی.
پینوشت:
1) نظیر این عبارت در قمقام زخار، ص 364 و مقتل الحسین مقرم، ص 753 ذکر شده است.
