سیری در سیره اخلاقی امام حسین علیه السلام
Posted On ۱۳۸۷ آذر ۱۴, پنجشنبه at در ۰:۳۸ by نویسندهپدیدآورنده: ابوالقاسم یعقوبی ،
،
از نگاه تربیتی و اخلاقی، یکی از بهترین و کارآمدترین روشهای پرورشی و سازندگی، تربیت از راه نشان دادن الگوها و سرمشقهای عینی و عملی است.
اسلام به عنوان مکتبی انسان ساز و جامعه پرداز این اصل اصیل را در برنامههای تربیتی و اخلاقی خود مطرح کرده و با ارائه الگوهای اصلی و حقیقی و پرهیزدادن از الگوهای بدلی و دروغین، روش تربیتی ویژهای را به جامعه بشری نشان داده است.
قرآن کریم افزون برآموزشهای موعظهای، دستورالعملهای کلی و بنیادی در زمینه کسب فضایل و خصلتهای انسانی و آداب و اخلاق اسلامی; الگوهای عینی را نیز معرفی کرده است:
1- «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه...» (1)
قطعا برای شما در پیروی از ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکوست.
2- «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة...» (2)
برای شما در زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله سرمشق نیکویی است.
در آیات زیادی در قرآن سخن از نمونههای عالی انسانی به میان آمده و به عنوان راه یافتگان فرزانه و قابل پیروی معرفی شدهاند. (3)
درفرهنگ دینی و گفتار پیشوایان مذهبی نیز به این اصل اساسی اشارتها و صراحتهای گوناگون به چشم میخورد.
امام علی علیه السلام میفرماید:
«فتابنبیک الاطیب الاطهر صلی الله علیه و آله فان فیه اسوة لمن تاسی...» (4)
پس به پیامبر پاکیزه و پاک صلی الله علیه و آله خود اقتدا کن که در - رفتار - او خصلتی است که زدودن اندوه خواهد....
در این کلام نورانی که حضرت پیش از آن به اسوههایی مانند حضرت موسی و حضرت عیسی و حضرت داود علیهم السلام اشاره میکند، دو نکته قابل دقت است:
1- اصل اسوه پذیری و ضرورت الگو در زندگی انسان مسلمان.
2- نشان دادن بهترین و جامعترین الگو در تمام زمینههای انسانی و الهی; یعنی وجود پربرکت و باکرامت رسول الله صلی الله علیه و آله.
امام صادق علیه السلام نیز از شیعیان میخواهد که با زبان عمل مردمان را به فرهنگ دینی فراخوانند که این زبان اثرش از زبان گفتاری بسیبیشتر و سودمندتر است:
«کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصلاة و الخیر فان ذلک داعیة.» (5)
مردمان را به غیر گفتارتان به سوی اسلام و ارزشهای دینی فرا خوانید تا در رفتار شما پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکی ببینند، چه این که این گونه دعوت کردن، اثرگذار است.
تردیدی نیست که یکی از بهترین و موفقترین روشهای تربیتی، تربیت از راه نشان دادن الگوهای عملی است و به همین جهت قرآن کریم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را اسلام مجسم و قرآن مجسد مینامد، زیرا تمام مبادی ارزشها در وجودش و در سخن و سیرهاش متبلور شده است. در کتابهای تربیتی نیز این روش را برای پرورش و سازندگی فرد و جامعه سودمندتر میدانند.
«عملیترین و پیروزمندانهترین وسیله تربیت، تربیت کردن با یک نمونه عملی و سرمشق زنده است. تالیف کتاب درموضوع پرورش آسان است و ترسیم یک نقشه خیالی اگرچه کامل و همه جانبه و وسیع باشد، آسانتر; اما این روش و نقشه تا هنگامی که به یک حقیقت عینی واقعی بر روی زمین تبدیل نشده... مرکبی استبر کاغذ و نقشه معلق در فضا. تنها روشی محقق میشود و منشا حرکت میگردد و تحولی در تاریخ ایجاد میکند که عملا بر روی زمین و در زندگی اجتماعی اعمال گردد.» (6)
در این سلسله از نوشتار برآنیم که سیر کوتاه داشته باشیم در سیره اخلاقی امام حسین علیه السلام. زیرا براین باوریم که آن حضرت در سخن و سیره خود پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و پدر بزرگوارش امام علی علیه السلام و برادرش امام حسن علیه السلام بهترین سرمشق است. آن چنان که خود فرمود: «فلکم فی اسوة» (7)
اسوه بودن امام حسین علیه السلام در تمام زمینههای فردی، اجتماعی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و اعتقادی تجلی و تبلور دارد. لکن در این نوشته تلاش ما برآن است که از دیدگاه اخلاقی و تربیتی به زندگی و رفتار و گفتار آن حضرت بنگریم. براین باوریم که سیره اخلاقی آن امام همام همچون سیره سیاسی و اجتماعی و عاشورایی وی الهام بخش و انسان ساز است.
به دیگر سخن، او همان گونه که سرور شهیدان و سرور آزادگان است، سرآمد بزرگواریها و فضیلتهای انسانی و اسلامی نیز هست. مکتب حسینی تنها مکتب جهاد و مبارزه با دیوهای ظلم و ستم بنیامیه نبود، بلکه پیش از آن، این مکتب و پرورش یافتگانش در میدان جهاد اکبر آزمایش خود را نشان دادند و پیشتازی و جلوداری در میدان ارزشها را به نمایش گذاشتند.
حسین علیه السلام عصاره رسالت و میوه درخت امامتاست که سیره اخلاقی او میتواند ترسیم کننده ارزشهای والای قرآنی باشد. اعتلای شخصیت اخلاقی امام حسین علیه السلام و استقلال شخصیتسیاسی اجتماعی آن حضرت، انعکاس گستردهای در جامعه اسلامی آن روز داشت; به گونهای که دشمنان و مخالفان وی نیز آن را باور داشتند; به این جمله که از زبان معاصران آن حضرت نقل شده، بنگرید: معاویه به فرزندش یزید چنین سفارش کرد:
«حسین احب الناس الی الناس» (8)
حسین محبوبترین چهره مردمی است.
و نیز ولیدبن عتبه، والی مدینه به عبیدالله بن زیاد نوشت:
«حسین به عراق روی آورده است. او فرزند فاطمه و فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله است. بترس از آن که کمترین ناگواری به او برسانی و اگر با او بد رفتاری کنی، مردم به تو و قبیلهات میشورند و هیچ کس از خاصه و عامه تا ابد آن را فراموش نخواهد کرد.» (9)
این دو نمونه گواه این نکته است که: امام حسین علیه السلام به عنوان یک انسان وارسته و فرزانه در عصر خودش مطرح بوده و سیره و روش آن حضرت برهمگان روشن و معلوم بوده است.
چهره سیاسی - اجتماعی و نیز چهره انسانی و اخلاقی امام حسین علیه السلام به عنوان الگوی عینی جامعه اسلامی در میان دوست و دشمن مطرح بوده است.
اباعبدالله علیه السلام پیش از هرچیز، «عبدالله» بود و عبودیت در تمام زوایای زندگی و رفتار و گفتارش آشکار بود. سیره او سازنده انسان و ترسیم کننده سیستم ارزشهای اخلاقی است. به این حدیثشریف از زبان امام باقر علیه السلام بنگریم و چهره انسانهای سوزنده و سازنده را ترسیم نماییم و سپس به نمونههایی از سیره سازنده اخلاقی امام حسین علیه السلام بپردازیم:
امام باقر علیه السلام در ترسیم اسوههای شرآفرین و الگوهای برکتآفرین و رحمتبخش چنین میفرماید:
«ان لله عبادا میامین میاسیر یعیشون و یعیش الناس فیاکنافهم و هم فیعباده مثل القطر، و لله عباد ملاعین مناکیر، لایعیشون و لا یعیش الناس فی اکنافهم، و هم فیعباده مثل الجراد، لایقعون علی شیء الا اتواعلیه.» (10)
«همانا برای پروردگار بندههایی است پربرکت و بامیمنت که خود خوش میزیند و مردم نیز در پرتو آنان زندگی خوشی دارند. آنها در میان بندگان مانند بارانند. در برابر، انسانهایی هستند نفرین شده و نکبتبار که نه خود زندگی سالمی دارند و نه کسی از زندگی آنان بهرهای میگیرد. این گروه مانند ملخ هستند که جز نابودی و تبهکاری چیزی ندارند.»
امام حسین علیه السلام الگوی رحمت، رافت، کرامت و بزرگواری است که باران وجودش همگان را سیراب میسازد و شادابی و نشاط و حیات و حرکت میآفریند.
پینوشتها:
1- سوره ممتحنه، آیه 4.
2- سوره احزاب، آیه 21.
3- سوره تحریم، آیات 11 و 12 و سوره انعام، آیات 90- 83.
4- نهج البلاغه، خطبه 160، ترجمه شهیدی، ص162.
5- اصول کافی، ج 2، ص 78.
6- روش تربیتی اسلام، محمد قطب، ترجمه جعفری، ص 244.
7- تاریخ طبری، (هشت جلدی)، ج 4، ص 304.
8- تهذیب، ابن عساکر، ج 4، ص 327.
9- نفس المهموم، محدث قمی، ص 107.
10- تحف العقول، ص 310.
